دنباله
داستانک در عصر ما
شماره22
شماره270 از مجموعه داستانک در عصر ما
چشم و چراغ باغ
دوست دانشجویم با زیر چشم کبود، شرح می داد:«آشوبی بود! لحظه به لحظه خطرناک تر می شد! شانس آوردیم استاد رسید! من که با یک دست چشمم را گرفته بودم و با یک دست وضعم را مرتب می کردم به استاد که جلوی در کلاس مات و متحیر ایستاده بود گفتم:«ببخشید استاد! شرمنده ایم! دوستانه به جون هم افتاده بودیم!» استاد حیرت زده از دیدن بهم ریختگی و آشفتگی در کلاس بود و هنوز تعدادی از دانشجویان با اشاره چشم و ابرو برای یکدیگر خط و نشان می کشیدند! استاد پس از بررسی کلی کلاس همچنان مات و متحیر زیر لب تکرار می کرد:«چرا!؟ چرا!؟» من که نفسم جا آمده بود با لبخندی ساختگی گفتم:«استاد! حقیقتش مدرنیستها و پست مدرنیستها و سنتگرایان از یکدیگر پذیرایی می کردند! میشه خواهش کنیم در این زمینه ها توضیحی بدین!؟ شاید آبی باشه بر آتیش!»
استاد که معروف بود به استاد آرامش و با سخنان خویش هر شنونده ای را مجذوب و به سکوت دعوت می کرد و این شنونده در دنیایی که با بیانات او تصویر می شد لحظه به لحظه بیشتر فرو می رفت...
انتظار و نگاه های پرسش گرایانه دانشجویان استاد را وادار به سخن گفتن کرد:« به طور مختصر و در این فرصت کم که زیاد از وقت کلاس نکاهد، عرض شود، شما عزیزان! تصور بفرمایید بار سفر بستید و سه راه یا سه جاده پیش روی است، دقت کنید! جاده اول، مدرنیسم یا تجدد گرایی است که غربیان مدعی اند عقل و علم و تجربه و مشاهده برای پیشرفت بشر کافی است که راه های فرعی هم دارد مانند سیانتیسم، اومانیسم، سکولاریسم و ... که در این ضیق وقت جای بحث ندارد.
جاده ی دوم، پست مدرن یا پسا مدرن، یا پس از مدرن، در این جاده، اندیشمندانی پیدا شدند و مدرنیسم را زیر سوال بردند و گفتند تجربه نشان می دهد انسان مدرنیته گرفتار یاس و ناامیدی می شود و به پوچی می رسد و در لابلای چرخهای علم و صنعت له می گردد! و به همین منظور مدرنیسم را تعدیل کردند و نکاتی را از سنت گرفتند.
و اما جاده سوم، سنت گرایان که از گذشته دورتر مطرح بوده و بر مذهب و تاریخ و فرهنگ تکیه می کند و انسان سنت گرا باور دارد که جهان از آن خداست و تلاش او برای جلب رضایت خداوند است و این انسان، پویا و امیدوار به حیات خود ادامه می دهد.(1) (2)
سخن کوتاه که این مقال در این مجال اندک نمی گنجد و به جاست که از زبان شاعر بگویم:
«... جاده ای به تو نمی رسد
جاده ها با تو آغاز می شوند(3)»
اکنون ای عزیز! ای چشم و چراغ باغ چرا نزاع!؟ چرا نزاع!؟ تشکر و تشویق دانشجویان...
1-با استفاده از مقاله ی دکتر بیوک علیزاده روزنامه جم، 1381/4/17
2-دکتر محمد رضا روزبه، ادبیات معاصر ایران، نشر روزگار
3-محمد درودگری