گلهای پِیرنگ

وبلاگی برای ترویج آموزش داستان نویسی

گلهای پِیرنگ

وبلاگی برای ترویج آموزش داستان نویسی

داستانک در عصر ما

سیدرضا میرموسوی

شماره: 52

مرد جوان صدایش را بلند کرد:« یه باره بگو برم دزدی! حواست کجاست خانم!؟ اجاره خانه... اجاره مغازه... قسط ماشین....  قسط مبلمان جدید و حالا تلویزیون مخصوص! آخه از کجا؟» خانم گفت:«بچه که اینا رو نمی فهمه!؟» مرد بلافاصله گفت:« قربون آدم چیز فهم! شما که اینا رو می فهمی چرا حمایتش می کنی!؟» خانم جواب داد:« دوستت شب گذشته نمایشی داد که بچه ما شاد و هیجان زده شد، ما هم همینو می خوایم، شادی و نشاط کودکمون!»

مرد گفت:« خانم!  تکنولوژی هر روز پدیده ای تازه عرضه می کنه، بچه ما هر کجا دید و پسندید باید بخریم!؟» خانم گفت:« اون که همیشه بچه نمی مونه... ایشاءالله بزرگ میشه، خودش می فهمه...» مرد گفت:« با این روشی که پیش میریم، بزرگ بشه نیازهاشم بزرگ میشه... چون تربیتش از اول غلط بوده...»

زنگ آیفون نقطه ی پایانی بر این مجادله بود. دو مرد بسته بزرگی را وارد خانه کردند. تلویزیون بود. جهت امتحان تصویر کودک را با موبایل گرفتند و بر صفحه تلویزیون مخصوص! نمایش دادند!

خانم هزینه آن را کارت کشید و مرد جوان بهت زده پرسید:« از کجا!؟» و خانم لبخند زنان گفت:« از پس اندازم عزیزم!»

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.